آوین جونآوین جون، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات آوین جون

هدایای تولد

هدیه بابا بزرگ بیژن و عزیز مریم گوشواره ست گردنبند بود دستشون درد نکنه. هر چند که هنوز تصمیم نداریم گوش آوین جون رو سوراخ کنیم. اینم هدیه عمه ها هدیه بقیه هم وجه نقد بود دست همگی درد نکنه.     ...
23 بهمن 1392

تولد2 سالگی آوین جون با تم باب اسفنجی

این تولد رو عزیز مریم و بابا بزرگ بیژن برات گرفتن دستشون درد نکنه واقعا زحمت کشیدند. آوین قبل از تولدت مدام در حال کشیدن ریسمان بادکنک ها بودی و یه هفت هشتایی رو ترکوندی فدای سرت گلم مامانی که داشت تزیینات تولدت رو درست میکرد روی کاغذ رنگی ها راه میرفتی و میگفتی "اذیت کنم" شیطونک من! تمام کاغذ ها رو مچاله کردی. بازم فدای سرت. اینجا خاله محبوب زنگ زده بود تا تولدت رو تبریک بگه. جای خاله جون و عمو عادل واقعا خالی بود آوین جون و الهه جون آوین و بابابزرگ بیژن کوچولوهای مجلس گرم کن مرسا...
19 بهمن 1392

بدون عنوان

اینطوری پشت به تلویزیون دراز میکشی و میگی مث بابایی. البته بابایی رو به تلویزیون دراز میکشه   ...
15 بهمن 1392